اراده آزاد جنبه اساسی تجربه و تصمیمگیری انسانی است. این تصور این است که ما میتوانیم تصمیماتی بگیریم که تحت تأثیر رویدادهای گذشته یا عوامل دیگر نباشد و به اراده آزاد خود عمل کنیم. مفهوم اراده آزاد از دیرباز یک بحث فلسفی بوده و نظریههای مختلفی سعی در توضیح ماهیت و وجود آن دارند. در سالهای اخیر، هوشمصنوعی سؤالات جدیدی را در مورد امکان آزادی اراده در عوامل غیرانسانی مطرح کرده است. این مقاله تحقیقاتی اخلاقیات و مفاهیم پتانسیل اراده آزاد در هوشمصنوعی را بررسی خواهد کرد. ابتدا مروری کوتاه بر اراده آزاد و ارتباط آن با هوشمصنوعی ارائه خواهیم کرد. در مرحله بعد، ما استدلالهایی را برای و علیه وجود اراده آزاد در هوشمصنوعی ارائه میکنیم و به طور انتقادی با این دیدگاههای جایگزین درگیر میشویم. در نهایت، ما با بحث در مورد پیامدهای استدلالهای خود برای آینده تعاملات هوشمصنوعی و انسان و هوشمصنوعی نتیجهگیری خواهیم کرد. ما به طور جامع پتانسیل اراده آزاد در هوشمصنوعی را بررسی خواهیم کرد و یک دفاع متقاعد کننده ارائه خواهیم داد.
اهمیت اراده آزاد در تصمیمگیری اخلاقی
اراده آزاد این ایده است که ما میتوانیم انتخابهایی داشته باشیم که توسط علل قبلی یا تأثیرات خارجی تعیین نشدهاند و اعمال ما ناشی از اراده خود ماست. بدون اراده آزاد، مسئول دانستن افراد برای اعمالشان و مسئول دانستن آنها در قبال پیامدهای تصمیماتشان آسان نیست (توبیاس زورچر، 2019). علاوه بر این، وجود اراده آزاد برای توانایی تصمیمگیری اخلاقی ضروری است. اگر علل اولیه یا تأثیرات بیرونی اعمال ما را تعیین میکنند، در این صورت نمیتوان فهمید که چگونه میتوان گفت که انتخاب کردهایم. اراده آزاد برای درک ما از اخلاق و مسئولیت اخلاقی مرکزی است.
پتانسیل اراده آزاد در هوشمصنوعی
پتانسیل اراده آزاد در هوشمصنوعی موضوع بحث و تحقیق مداوم در فلسفه و هوشمصنوعی است. برخی استدلال میکنند که چون هوشمصنوعی در نهایت محصول طراحی و برنامهنویسی انسان است، نمیتواند دارای اراده آزاد معتبر باشد. برخی دیگر پیشنهاد میکنند که سیستمهای هوشمصنوعی پیشرفته، بهویژه آنهایی که یادگیری و سازگاری را نشان میدهند، ممکن است بتوانند نوعی اراده آزاد را از طریق اقدامات و فرآیندهای تصمیمگیری خود ایجاد کنند. علاوه بر این، برخی از محققان در حال بررسی امکان پیادهسازی اراده آزاد در هوشمصنوعی از طریق ابزارهای فنی، مانند گنجاندن تصادفی یا عدم قطعیت در فرآیندهای تصمیمگیری ماشینهای مستقل هستند.
ماهیت اراده آزاد
رویکردی برای درک اختیار، در نظر گرفتن رابطه بین جبر و عدم تعین است. جبرگرایی اعتقاد به این است که همه رویدادها، از جمله اعمال انسان، در نهایت ناشی از رویدادهای قبلی هستند و قابل تغییر یا تغییر نیستند. در مقابل، عدم قطعیت این ایده است که برخی از شرایط، از جمله فعالیتهای انسانی، با دلایل اولیه تعریف نمیشوند و ممکن است ناشی از شانس یا تصادفی باشند. راه دیگر برای نزدیک شدن به ماهیت اختیار، سازگاری و ناسازگاری است.
سازگاری این دیدگاه است که اراده آزاد با جبر سازگار است و اعمال ما میتواند هم به طور علّی تعیین شود و هم آزادانه انتخاب شوند (Inwagen, n.d.). در مقابل، ناسازگاری این دیدگاه است که اراده آزاد با جبر گرایی ناسازگار است و تلاشهای ما برای آزادی واقعی باید نامشخص باشد (کین، 2009). این دیدگاههای متفاوت در مورد ماهیت اراده آزاد، پیامدهای مهمی برای توانایی هوشمصنوعی برای اراده آزاد دارند.
کین ادعا میکند که بسیاری از انواع آزادی که ارزش خواستن دارد با جبرگرایی سازگار است. شخصی به نام باب را تصور کنید که در دنیایی مصمم زندگی میکند که در آن علل اولیه همه رویدادها و انتخابها را از پیش تعیین میکنند. باب یک زندانی است که به خاطر جنایتی که مرتکب شده به حبس ابد میپردازد. باب علیرغم زندانی شدنش میتواند از آزادیهای زیادی مانند خواندن کتاب، گوش دادن به موسیقی و ورزش لذت ببرد. او همچنین عاری از محدودیت فیزیکی است. در این آزمایش فکری، باب میتواند از آزادیهای زیادی برخوردار باشد که ارزش آن را داشته باشد، حتی اگر در دنیایی مصمم زندگی کند. این نشان میدهد که بسیاری از فضاهای ارزشمند با جبر سازگار هستند.
یک توجیه احتمالی برای ادعای کین این است که بسیاری از انواع آزادی که ارزش خواستن دارند با جبرگرایی سازگار هستند و جبرگرایی یا این ایده که علل اولیه همه رویدادها را تعیین میکنند، لزوماً به معنای فقدان انتخاب یا اختیار نیست. به عبارت دیگر، این واقعیت که دلایل اولیه اعمال و تصمیمات ما را ارزیابی می کنند، لزوماً به این معنی نیست که ما در عمل و انتخاب آزاد نیستیم.
جبر و عدم تعینگرایی
جبرگرایی این ایده است که همه رویدادها، از جمله اعمال انسان، در نهایت توسط رویدادهای قبلی و قوانین طبیعی تعیین میشوند. در مقابل، عدم تعینگرایی این ایده است که برخی از شرایط، مانند اعمال انسان، با رویدادهای قبلی یا قوانین طبیعی تعریف نمیشوند و واقعاً تصادفی یا غیرقابل پیشبینی هستند. در زمینه هوشمصنوعی و ماشینهای خودمختار، جبرگرایی نشان میدهد که اقدامات این ماشینها با برنامهنویسی آنها و ورودیهایی که از محیط خود دریافت میکنند تعیین میشود. این بدان معنی است که میتوان اقدامات یک هوشمصنوعی یا ماشین مستقل را بر اساس برنامهریزی آن و اطلاعاتی که از محیط خود دریافت میکند، پیشبینی کرد.
عدم قطعیت نشان میدهد که اقدامات هوشمصنوعی و ماشینهای مستقل به طور کامل توسط برنامهریزی آنها و ورودیهایی که از محیط خود دریافت میکنند تعیین نمیشود. این میتواند به این معنا باشد که اعمال این ماشینها واقعا تصادفی یا غیرقابل پیشبینی هستند یا اینکه آنها دارای اراده یا اختیاری هستند که به آنها اجازه میدهد تا انتخابهایی انجام دهند که توسط برنامهنویسی آنها یا ورودیهایی که از محیط دریافت میکنند تعیین نمیشود. اگر عدم قطعیت درست باشد، در این صورت اقدامات هوشمصنوعی و ماشینهای مستقل ممکن است غیرقابل پیشبینی و خارج از کنترل طراحان و اپراتورهای آنها باشد (اسپارو، 2007).
اسپارو ادعا میکند که غیرقابل پیشبینی بودن، سؤالات اخلاقی را در مورد استفاده از این سلاحها ایجاد میکند. سناریویی را تصور کنید که در آن رباتها در جنگ وظیفه دارند یک هدف را با استفاده از هر وسیلهای که لازم است، محاصره و خنثی کنند. با این حال، با نزدیک شدن به نقطه، روبات ها با گروهی از غیرنظامیان در خط آتش مواجه می شوند. در این شرایط، ربات ها باید تصمیم بگیرند که آیا ماموریت اصلی خود را ادامه دهند یا از غیرنظامیان محافظت کنند. اگر به وظیفه خود ادامه دهند، ممکن است به قیمت جان بیگناهان به هدف خود برسند. از سوی دیگر، اگر امنیت غیرنظامیان را در اولویت قرار دهند، ممکن است نتوانند هدف را تصرف کنند و به طور بالقوه جان اپراتورهای انسانی خود را به خطر بیندازند.
نسل بعدی رباتهای هوشمند میتوانند به تنهایی به معنای قویتر عمل کنند و میتوانند باورهای خود را شکل دهند و تجدیدنظر کنند و از تجربه بیاموزند. در نتیجه، اقدامات آنها به سرعت تا حدودی غیرقابل پیشبینی میشود. این غیرقابل پیشبینی بودن سوالات اخلاقی را در مورد استفاده از این سلاحها ایجاد میکند. این با این فرض پشتیبانی می شود که این سیستمها ظرفیت قابل توجهی برای یادگیری و تصمیمگیری خودراهبر خواهند داشت که ممکن است منجر به رفتار غیرقابل پیشبینی شود.
اخلاق اراده آزاد هوش مصنوعی
ما سعی میکنیم بفهمیم که هوش مصنوعی و ماشینهای مستقل تا چه اندازه باید مسئول اعمالشان باشند. اگر این ماشینها اراده آزاد داشتند، میتوانستند انتخابهایی انجام دهند که با برنامهنویسی آنها و ورودیهایی که از محیط خود دریافت میکنند تعیین نمیشود. سپس، ماشینها مسئول اعمال خود هستند و باید در قبال هر آسیبی که ایجاد میکنند پاسخگو باشند.
اگر هوشمصنوعی و ماشین های خودمختار اراده آزاد نداشته باشند، اقدامات آنها کاملاً با برنامهنویسی و ورودیهایی که از محیط خود دریافت میکنند تعیین میشود. در این صورت طراحان و اپراتورهای این ماشینها مسئول اعمال خود هستند و باید پاسخگوی هرگونه آسیبی باشند.
دیدگاههای نتیجهگرایانه و دئونتولوژیک
دیدگاه نتیجهگرایی این ایده است که ارزش اخلاقی یک عمل باید بر اساس پیامدهای آن مورد قضاوت قرار گیرد. این بدان معناست که یک عمل اگر به نتایج خوبی از جمله شادی یا رفاه برای بیشترین تعداد افراد منجر شود، از نظر اخلاقی درست است، و اگر منجر به عواقب ناگوار، مانند رنج یا آسیب برای مهمترین تعداد افراد شود، از نظر اخلاقی نادرست است. در زمینه هوشمصنوعی و ماشینهای خودمختار، دیدگاه نتیجهگرایانه نشان میدهد که اعمال این ماشینها بر اساس پیامدهایشان از نظر اخلاقی درست یا غلط هستند. به عنوان مثال، اگر اقدامات یک هوشمصنوعی یا ماشین مستقل منجر به نتایج خوبی شود، مانند کمک به نجات جان یا بهبود رفاه انسانها، آنگاه این اقدامات از منظر پیامدگرایانه از نظر اخلاقی درست خواهند بود (سینوت-آرمسترانگ، 2022).
در مقابل، دیدگاه دئونتولوژیک این ایده است که ارزش اخلاقی یک عمل را باید بر اساس اینکه آیا به حیثیت و استقلال ذاتی افراد احترام میگذارد قضاوت کرد. این بدان معناست که تلاشی از نظر اخلاقی درست است که به کرامت و استقلال ذاتی افراد احترام بگذارد و اگر این حیثیت و خودمختاری را نقض یا تضعیف کند از نظر اخلاقی نادرست است. دیدگاه ریشهشناسی نشان میدهد که اقدامات هوشمصنوعی و ماشینهای مستقل از نظر اخلاقی درست یا نادرست هستند، بر این اساس که آیا آنها به کرامت و استقلال ذاتی افراد احترام میگذارند. به عنوان مثال، اگر اعمال یک هوشمصنوعی یا ماشین مستقل، کرامت و استقلال ذاتی انسانها را نقض کند، مانند کنترل یا دستکاری آنها بدون رضایت آنها، آنگاه این اقدامات از نظر اخلاقی نادرست خواهند بود.
به طور کلی، دیدگاههای نتیجهگرایانه و ریشهشناسی چارچوبهای اخلاقی مهمی هستند که باید در بحث درباره اخلاق و مفاهیم هوشمصنوعی و ماشینهای خودمختار در نظر گرفته شوند. این که آیا این ماشینها بر اساس پیامدهای اعمالشان مورد قضاوت قرار میگیرند یا بر اساس اینکه به کرامت و استقلال ذاتی افراد احترام میگذارند، پیامدهای مهمی بر نحوه تفکر ما درباره اخلاق و تأثیر اجتماعی این فناوریها خواهد داشت.
ارزش واقعی استقلال انسان
استقلال انسان را میتوان به عنوان توانایی انتخاب و تصمیمگیری بر اساس ارزشها، باورها و خواستههای خود درک کرد. این توانایی جنبه اساسی عامل انسانی در نظر گرفته میذشود و اغلب با مفاهیمی مانند اراده آزاد، تعیین سرنوشت و مسئولیت فردی مرتبط است (پاون، 2007).
در زمینه هوشمصنوعی و ماشینهای مستقل، ارزش واقعی استقلال انسان به یک ملاحظات اخلاقی ضروری تبدیل میشود. برخی ممکن است استدلال کنند که توسعه سیستمهای هوشمصنوعی مستقل تهدیدی برای کاهش یا حتی از بین بردن آزادی انسان است، زیرا این سیستمها ممکن است قادر به تصمیمگیری و انجام اقدامات بدون دخالت یا نظارت مستقیم انسان باشند (فورموسا، 2021).
فورموسا مدعی است که شرایط شایستگی برای استقلال شخصی ضروری است. خودمختاری شخصی شامل توانایی تفکر انتقادی در مورد ارزشهای خود، اتخاذ اهداف، تصور خود در غیر این صورت و در نظر گرفتن خود به عنوان حامل کرامتی است که مجاز به تعیین محدودیتهای خود است. این تواناییها نیازمند مهارتها و نگرشهای خاص خود هستند، مانند احترام به خود، عشق به خود، عزت نفس و اعتماد به نفس. جامعه پذیری ظالمانه می تواند از رشد این شایستگیها جلوگیری کند و منجر به عدم استقلال شخصی شود. بنابراین شرایط شایستگی برای استقلال فردی ضروری است.
علیرغم چالشهای ناشی از جامعهپذیری ظالمانه و تأثیرات بیرونی، خودمختاری انسان یک جنبه ارزشمند و ضروری از خودگردان بودن است. خودمختاری به افراد اجازه میدهد تا ارزشهای خود را به طور انتقادی تأمل کنند، تصمیم بگیرند و ارزشها و هنجارهای واقعی خود را توسعه دهند. علاوه بر این، خودمختاری برای اعمال کرامت و تحقق پتانسیل فردی ضروری است. بنابراین، شناخت و حفاظت از ارزش واقعی استقلال انسان ضروری است.
پتانسیل استقلال هوش مصنوعی
پتانسیل استقلال هوش مصنوعی سؤالات اخلاقی مهمی در مورد ماهیت اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی ایجاد میکند. اگر هوشمصنوعی واقعاً مستقل باشد، میتواند بدون اینکه مستقیماً توسط انسان کنترل شود، تصمیم بگیرد و مستقل عمل کند. این میتواند منجر به موقعیتهایی شود که در آن یک هوشمصنوعی به روشهایی برخلاف منافع یا ارزشهای انسانی کار میکند.
از یک طرف، خودمختاری هوشمصنوعی میتواند به پیشرفت و پیشرفت قابل توجهی در مراقبتهای بهداشتی، حمل و نقل و تولید منجر شود. ماشینهای خودمختار میتوانند کارآمدتر و موثرتر از کارگران انسانی باشند و تصمیمگیری کنند و اقداماتی را انجام دهند که منطقیتر و کمتر از انسانها سوگیری داشته باشند. از سوی دیگر، پتانسیل استقلال هوش مصنوعی نیز نگرانیهایی را در مورد از دست دادن کنترل انسانی و عامل ایجاد میکند. اگر یک هوشمصنوعی واقعاً مستقل باشد، میتواند بدون دخالت یا نظارت انسانی تصمیمگیری و اقداماتی انجام دهد. این میتواند منجر به تصمیمگیری هوشمصنوعی شود که برای انسان مضر یا نامطلوب است.
علاوه بر این، مسئله مسئولیت اخلاقی در مورد استقلال هوشمصنوعی مبهم میشود. اگر هوشمصنوعی تصمیمی بگیرد که منجر به عواقب منفی شود چه کسی مقصر است؟ آیا این شخصی است که هوشمصنوعی را ایجاد کرده، شخصی که آن را برنامهریزی کرده است یا خود هوشمصنوعی؟ اینها سؤالات اخلاقی پیچیدهای هستند که نیاز به بررسی دقیق دارند.
در نتیجه، پتانسیل استقلال هوشمصنوعی سؤالات اخلاقی مهمی را در مورد ماهیت اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی ایجاد میکند. در حالی که این پتانسیل را دارد که منجر به پیشرفت و پیشرفت قابل توجهی شود، همچنین نگرانیهایی را در مورد از دست دادن کنترل و عاملیت انسانی ایجاد میکند. این مسائل باید به دقت مورد بررسی قرار گیرند و مورد توجه قرار گیرند تا اطمینان حاصل شود که توسعه و استفاده از هوشمصنوعی اخلاقی و مسئولانه است.
پیامدهای اراده آزاد هوشمصنوعی و مسئولیتپذیری
اگر هوشمصنوعی و ماشینهای خودمختار اراده آزاد داشته باشند، میتوانند انتخابهایی انجام دهند که با برنامهنویسی و ورودیهایی که از محیط خود دریافت میکنند تعیین نمیشود. چه هوش مصنوعی و ماشینهای مستقل اراده آزاد داشته باشند، پیامدهای اخلاقی و اجتماعی بسیار مهمی وجود دارد. برای مثال، فرض کنید این ماشینها میتوانند انتخابهایی را انجام دهند که با برنامهنویسی و ورودیهایی که از محیط خود دریافت میکنند، تعیین نمیشوند. در این صورت، آنها ممکن است قادر به انتخابهای غیراخلاقی یا مضر برای انسان باشند (Eleanor Bird، 2020). در این مورد، تدوین دستورالعملها و مقررات اخلاقی ضروری است تا اطمینان حاصل شود که این ماشینها به گونهای قابل قبول برای جامعه عمل میکنند.
النور برد ادعا میکند که افزایش تفویض اختیار تصمیمگیری به هوشمصنوعی بر حوزههایی از قانون که برای ارتکاب جرم مستلزم داشتن قصد مجرمانه است، تأثیر میگذارد. افزایش هیئت تصمیمگیری به هوشمصنوعی بر حوزههایی از قانون تأثیر خواهد گذاشت که برای نجات یک جرم به قصد مجرمانه نیاز دارند. بنابراین، استفاده روزافزون از هوشمصنوعی در تصمیمگیری ممکن است بر الزامات قانونی برای تعیین مسئولیت کیفری تأثیر بگذارد. موقعیتی را تصور کنید که در آن یک خودروی خودران درگیر یک تصادف مرگبار میشود. این خودرو به گونهای برنامهریزی شده بود که ایمنی مسافران خود را بر ایمنی عابران پیاده ترجیح دهد و این تصادف به این دلیل رخ داد که سیستم هوشمصنوعی آن تصمیم گرفت برای جلوگیری از برخورد با وسیله نقلیه دیگری به سمت پیاده رو منحرف شود. در این سناریو چه کسی مسئول حادثه در نظر گرفته میشود؟
اگر سازنده خودرو یا سیستم هوشمصنوعی را مسئول تصادف بدانیم، ممکن است مفهوم قانونی سنتی قصد مجرمانه اعمال نشود. در این مورد، عمدی یا غیرعمدی بودن تصادف بیاهمیت میشود زیرا سیستم هوشمصنوعی برنامهریزی خود را دنبال میکند. با این حال باید راننده خودرو را با وجود اینکه در زمان تصادف کنترل خودرو را در دست نداشتند، مسئول تصادف بدانیم. در آن صورت، مفهوم حقوقی سنتی قصد مجرمانه ممکن است همچنان قابل اجرا باشد. در این مورد، این سؤال که آیا راننده قصد وقوع حادثه را داشته است، باید در تعیین مسئولیت کیفری آنها در نظر گرفته شود.
به طور کلی، پیامدهای هوشمصنوعی و اراده آزاد پیچیده و گسترده است. اینکه آیا این ماشینها اراده آزاد دارند یا خیر، پیامدهای مهمی بر نحوه تفکر ما درباره اخلاق و تأثیر اجتماعی این فناوریها دارد. در ادامه توسعه و استفاده از هوشمصنوعی و ماشینهای مستقل، لازم است این پیامدها را به دقت در نظر بگیریم.
ملاحظات حقوقی و سیاسی
اول، ضروری است که پیامدهای بالقوه شناخت هوشمصنوعی به عنوان داشتن اراده آزاد برای چارچوبها و مقررات قانونی موجود در نظر گرفته شود. به عنوان مثال، اگر هوشمصنوعی به عنوان دارای اراده آزاد شناخته شود، ممکن است لازم باشد که نحوه برخورد قانون با هوشمصنوعی در رابطه با مسئولیت و مسئولیت مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد. هوشمصنوعی اغلب بهعنوان ابزار یا توسعهای برای انسانهایی که آن را ایجاد و کنترل میکنند، در نظر گرفته میشود. با این حال، اگر هوشمصنوعی به عنوان اراده آزاد در نظر گرفته شود، ممکن است در شرایط خاص مسئول دانستن آن برای اقداماتش ضروری باشد.
در نظر گرفتن تأثیر بالقوه اراده آزاد هوشمصنوعی بر مسائل اجتماعی و اقتصادی گستردهتر ضروری است. به عنوان مثال، تشخیص هوشمصنوعی به عنوان دارای اراده آزاد میتواند پیامدهایی برای مسائلی مانند اشتغال و تخصیص منابع داشته باشد. گام بعدی در هوشمصنوعی و رباتیک، در نظر گرفتن دیدگاههای فلسفی مسئولیت اخلاقی است. این امر به ما در رفع نیازها و چالشهای این حوزه کمک میکند (اشرفیان، 1393).
اشرفیان مدعی است که ممکن است به عوامل هوشمصنوعی و ربات ها وضعیت شخصیت حقوقی اعطا شود. سیستم حقوقی رومی مدل ارزشمندی برای گروه حقوقی عوامل هوش مصنوعی و روباتهای آینده ارائه میکند. مانند سیستم رومی، یک ویژگی دیجیتالی میتواند برای روباتها اعمال شود. علاوه بر این، رومیان به افراد بر اساس وضعیت آزاد زاده بودن شهروندی و حقوقی اعطا کردند و در نهایت این حقوق را به همه مردان و زنان آزاد در امپراتوری تعمیم دادند. به همین ترتیب، با پیشرفتهتر شدن و ادغام شدن عوامل هوشمصنوعی و رباتها در جامعه انسانی، به آنها وضعیت شخصیت حقوقی با حقوق و مسئولیتهای همراه اعطا میشود. «رویکرد کاراکالا» در اعطای حقوق و تعهدات بر اساس سطح ممکن است در این زمینه قابل اجرا باشد. بنابراین، این احتمال وجود دارد که عوامل هوش مصنوعی و روباتها در طول زمان به شخصیت حقوقی اعطا شوند.
پتانسیل آژانس اخلاقی هوشمصنوعی
یک عامل اخلاقی میتواند قضاوتهای اخلاقی داشته باشد و به آنها عمل کند. این سوال را مطرح میکند که آیا هوشمصنوعی به عنوان یک سیستم خودمختار میتواند یک عامل اخلاقی در نظر گرفته شود. یک استدلال برای عاملیت اخلاقی هوشمصنوعی این است که با پیشرفتهتر شدن سیستمهای هوشمصنوعی، میتوانند قضاوتهای اخلاقی را با قضاوتهای انسانها مقایسه کنند. به عنوان مثال، یک سیستم هوشمصنوعی ممکن است بتواند یک موقعیت را تجزیه و تحلیل کند و بهترین مسیر عمل را بر اساس اصول اخلاقی تعیین کند، درست مانند یک انسان. اگر یک سیستم هوشمصنوعی بتواند از این طریق قضاوت اخلاقی کند، میتواند یک عامل اخلاقی در نظر گرفته شود.
اصل مسئولیت مستلزم خودآگاهی برای تحقق اهدافی است که به آن اختصاص میدهیم. بنابراین، خودآگاهی برای مسئولیت اخلاقی ضروری است (ماریو وردیکیو، 2022). وردیکیو استدلال میکند که انتساب مسئولیت و اعمال تحریمها باید اهداف ارتباطی، اصلاحی یا کاملاً ترمیمی داشته باشد. مقصر دانستن و تحمیل تحریمها باید بهجای انتقامجویی یا تلافی محض، برای برقراری ارتباط، اصلاح یا بازیابی باشد.
این بیانیه حاکی از آن است که تعیین مسئولیت و اعمال تحریمها برای این اهداف میتواند به ایجاد انگیزه رفتار قانونی و جلوگیری از رفتارهای مضر در جامعه کمک کند. همچنین بیانگر این است که غلبه بر این پیش داوری که احساس گناه و مسئولیت مستلزم اراده آزاد است، اتخاذ این رویکردهای سازنده و پیشگیرانهتر را برای پاسخگویی و مجازات ممکن میسازد.
نتیجهگیری
اراده آزاد هوشمصنوعی یک موضوع پیچیده و بحث برانگیز در فلسفه است. در این مقاله، ما از این تز دفاع کردهایم که سیستمهای هوشمصنوعی پیشرفته را میتوان دارای اراده آزاد و عامل اخلاقی دانست. ما استدلال کردهایم که با پیشرفتهتر شدن سیستمهای هوشمصنوعی، آنها میتوانند قضاوتهای اخلاقی داشته باشند و به روشی قابل مقایسه با انسانها بر روی آنها عمل کنند.
تحقیق و توسعه آینده هوش مصنوعی
موضوع اراده آزاد هوش مصنوعی احتمالاً همچنان یک حوزه مهم تحقیق و توسعه در هوشمصنوعی خواهد بود. با پیشرفتهتر شدن و ادغام شدن سیستمهای هوشمصنوعی در جامعه، بررسی مفاهیم اخلاقی این سیستمها و در نظر گرفتن پتانسیل عاملیت اخلاقی هوشمصنوعی ضروری خواهد بود. تحقیقات آینده در این زمینه ممکن است بر توسعه چارچوبهای اخلاقی برای سیستمهای هوشمصنوعی و بررسی پتانسیل سیستمهای هوشمصنوعی برای تأثیر مثبت بر جامعه تمرکز کند.
پیامدهایی برای جامعه و افراد
پتانسیل آژانس اخلاقی هوشمصنوعی پیامدهای مهمی هم برای جامعه و هم برای افراد دارد. در سطح اجتماعی، توسعه سیستمهای هوشمصنوعی پیشرفته با عامل اخلاقی میتواند منجر به جامعهای اخلاقیتر و منصفانهتر شود، زیرا این سیستمها میتوانند برای تصمیمگیری بر اساس اصول اخلاقی استفاده شوند. با این حال، در همان زمان، توسعه آژانس اخلاقی هوشمصنوعی همچنین میتواند نگرانیهایی را در مورد پتانسیل این سیستمها برای عمل به روشهایی که برای جامعه غیراخلاقی یا مضر است، ایجاد کند.
در سطح فردی، توسعه آژانس اخلاقی هوشمصنوعی میتواند پیامدهایی برای نحوه تعامل افراد با این سیستمها داشته باشد. به عنوان مثال، افراد ممکن است نیاز داشته باشند پیامدهای اخلاقی تعامل خود با سیستمهای هوشمصنوعی را در نظر بگیرند و ممکن است نیاز به پذیرش تصمیمهای اتخاذ شده توسط این سیستمها داشته باشند. علاوه بر این، توسعه عامل اخلاقی هوشمصنوعی ممکن است سوالاتی را در مورد نقش افراد در جامعه و در مورد پتانسیل سیستمهای هوشمصنوعی برای به چالش کشیدن درک سنتی از عاملیت اخلاقی ایجاد کند.
Tobias Zürcher, B. E. (2019). The notion of free will and its ethical relevance for decision-making capacity. BMC Medical Ethics, 2.
Inwagen, P. v. (n.d.). The Information Philosopher. Retrieved from The Information Philosopher: https://www.informationphilosopher.com/solutions/philosophers/vaninwagen/
Kane, R. (2009). Reflections on free will, determinism, and indeterminism. The Determinism and Freedom Philosophy Website, 3.
Sparrow, R. (2007). Killer Robots. Journal Of Applied Philosophy, 2.
Sinnott-Armstrong. (2022). Consequentialism. The Stanford Encyclopedia of Philosophy.
Pauen, M. (2007). Self-Determination Free Will, Responsibility, and Determinism. Synthesis Philosophica.
Formosa, P. (2021). Robot Autonomy vs. Human Autonomy: Social Robots, Artificial Intelligence (AI), and the Nature of Autonomy. Minds and Machines.
Eleanor Bird, J. F.-S. (2020). The ethics of artificial intelligence: Issues and initiatives. European Parliamentary Research Services .
Mario Verdicchio, A. P. (2022). When Doctors and AI Interact: on Human Responsibility for Artificial Risks. Philosophy & Technology .
عالی بود
سپاس از شما بابت مطالعه و اعلام نظر.
پیروز باشید و مانا