CNDM (Complex Networks and Data Mining)

CNDM (Complex Networks and Data Mining)

شبکه‌های پیچیده و داده کاوی
CNDM (Complex Networks and Data Mining)

CNDM (Complex Networks and Data Mining)

شبکه‌های پیچیده و داده کاوی

قانون قدرت| همراه با معرفی کتاب Linked نوشته آلبرت باراباشی


در این نوشته می‌خواهم از یکی از مهم‌ترین مدل‌های دنیای اطرافمان بنویسم. مدلی که شاید کم و بیش با آن آشنا باشیم اما به طور جدی به آن فکر نکرده‌ایم. به عنوان مثال، اگر کتاب قوی سیاه نسیم طالب را خوانده‌ایم و از دنیای کرانستان و میانستانش شنیده‌ایم به نحوی پا به دنیای مرموز پدیده‌هایی که از مدل Power law تبعیت می‌کنند گذاشته‌ایم.

دنیایی که هر چه بیشتر شبکه‌ای شدن اطرافمان، بیشتر به آن قدرت بروز می‌دهد.

  ادامه مطلب ...

خودآگاهی نتیجه‌ وجود آنتروپی و حرکت به‌سوی بی‌ نظمی در مغز انسان است

دانشمندان در حال بررسی ایده‌ای هستند مبنی بر اینکه شاید خودآگاهی ما یکی از نتایج آنتروپی در مغز باشد.

مغز انسان‌ها از همان موادی تشکیل شده است که جهان ما و به‌تعبیری ستاره‌ها و کهکشان‌ها را شکل می‌دهند. این گزاره را احتمالا بیشتر ما می‌دانیم و در اینجا خواستیم با اشاره به آن، به یکی از نقل قول‌های کارل سیگن فقید گریزی بزنیم. با این حال پژوهش‌ها نشان می‌دهند که این موضوع تنها اشتراک میان مغز ما با کائنات نیست.

ممکن است مغز ما هم مانند، جهان طوری برنامه‌ریزی شده باشد که بی‌نظمی را به اوج برساند (شبیه‌به اصل آنتروپی) و هوشیاری (ضمیر خودآگاه) ما می‌تواند تنها یک اثر جانبی آن باشد. تلاش برای درک هوشیاری انسان (توانایی ما برای آگاهی‌ از خود و محیط اطرافمان) قرن‌ها است که ادامه دارد. اگرچه آگاهی انسان بخشی حیاتی از وجود انسان است، ولی پژوهشگران هنوز دقیقا نمی‌دانند که این آگاهی از کجا می‌آید و چرا ما آگاهی داریم.

اما در مطالعه‌ای که توسط پژوهشگران کشورهای فرانسه و کانادا انجام گرفت، احتمال جدیدی مطرح شده است: 

اگر افزایش طبیعی آگاهی ما، نتیجه‌ی به‌‌ حداکثر رساندن محتویات اطلاعاتی توسط مغز باشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ 

به‌عبارت دیگر شاید آگاهی ما اثر جانبی حرکت مغز به‌ سوی حالت آنتروپی است.

  ادامه مطلب ...

سیستم‌های پیچیده: (ماهیت و ویژگی‌)

پیچیدگی چیست؟!


حدود۳۳۰ سال پیش، نیوتون با انتشار شاهکار خود، اصول ریاضی فلسفه طبیعی، نگاهی جدید نسبت به بررسی طبیعت  را معرفی کرد. نگاه نیوتون به علم به کمک نظریه الکترومغناطیس که توسط مکسول جمع بندی و در نهایت توسط آلبرت اینشتین کامل شد، شالوده فیزیک‌کلاسیک را بنا نهاد. انقلاب بعدی علم، توسط مکانیک کوانتومی رخ‌داد. ‌آن‌چه که مکانیک کوانتومی در قرن ۲۰ میلادی نشانه گرفت، مسئله موضعیت در فیزیک کلاسیک و نگاه احتمالاتی به طبیعت بود. نگاهی که سرانجام منجر به پارادایمی جدید در علم، به عنوان فیزیک مدرن شد. با این وجود، علی‌رغم پیشرفت‌های خارق‌العاده در فیزیک و سایر علوم، کماکان در توجیه بسیاری از پدیده‌ها ناتوان مانده‌ایم. پدیده‌هایی که همیشه اطرافمان حاضر بوده‌اند ولی هیچ‌موقع قادر به توجیه رفتار آن‌ها نبوده‌ایم. بنابراین، می‌توان به این فکر کرد که شاید در نگاه ما به طبیعت و مسائل علمی، نقصی وجود داشته باشد. به‌ دیگر سخن، بعید نیست که مجددا نیاز به بازنگری در نگاهمان به طبیعت (تغییر پارادایم) داشته باشیم؛ عده‌ی زیادی معتقدند آن‌چه که در قرن ۲۱ام نیاز است، نگاهی جدید به مبانی علم است؛ نگاه پیچیدگی!

گاهی گفته می‌شود که ایده پیچیدگی، بخشی از چهارچوب اتحاد بخشی برای علم و انقلابی در فهم ما از سیستم‌هایی مانند مغز انسان یا اقتصاد جهانی است که رفتار آن‌ها به‌سختی قابل پیش‌بینی و کنترل است. به همین خاطر، سوالی مطرح می‌شود؛ آیا چیزی به عنوان «علم پیچیدگی» وجود دارد یا اینکه پیچیدگی متناظر با هر شاخه‌ای از علم، دارای شیوه خاص خود است و مردم در رشته‌های مختلف مشغول سر و کله زدن با سیستم‌های پیچیده زمینه کاری خود هستند؟! به عبارت دیگر، آیا یک پدیده طبیعی مجرد به اسم پیچیدگی، به عنوان بخشی از یک نظریه خاص علمی در سیستم‌های متنوع فیزیکی (شامل موجودات زنده)  وجود دارد یا اینکه ممکن است سیستم‌های پیچده گوناگونی بدون هیچ وجه مشترک وجود داشته باشند؟! بنابراین، مهم‌ترین سوالی که در زمینه پیچیدگی می‌توانیم بپرسیم این است که، به‌ راستی پیچیدگی چیست؟ و در صورت وجود پاسخ مناسب به این پرسش، به دنبال این باشیم که آیا برای تمام علوم یک نوع پیچیدگی وجود دارد یا اینکه پیچیدگی وابسته به حوزه مورد مطالعه است!

  ادامه مطلب ...